برای این دل من جز تو برا کسی جا نیست برای دل من تو خواهی ماند و این برای من بس است
دختر باس لـپ آقـاشونو بکشه
بـگه:
پـاستیل مـیـخـرے یا نه؟؟
آقـاشم بـگه:
عووووووضی
الان یـه کارتـن لواشک کردم
تـو حلقـت
✘تــــــهــــــش هــــــمیــــنـــــه✘
✔خــــــانــــوادم 1 ســــــال✔
↤رفیقـــــــام 40 روز↦
⇜آشناهام تــــا 7روز⇝
√سلامتی اون روز√ ..هه..-_^
Only The Open Heart recivers Love
Only The Open Mind Recivers Wisdou
Only The Open Hand Recivers Gift
And Oly The Cute Ones Recivere Massages From Me
بسلامتے اوטּ لحظـہ اے ڪـہ از همـہ בنیاבلت گرفته…
نـہ ڪسے رو בارے باهاش בرבوבل ڪنے…
نـہ בلت میخواـב ڪسیو ناراحت ڪنے…
سڪوت میڪنے وتو בلت میگے: باشـہ اینم میگذره.!
ولـــے نمیگــذره..
هعــے. . . .!
به اینکه راحت دروغ میگویی عادت کرده ام
ولی ... دلم میسوزه
وقتی برای اثبات دروغت ...
میگی ...
به جون تو که دوستت دارم..
پسر به دخترک گفت: اگه می خوای با هم بمونیم باید همه جوره پایه باشی.
دختر که پسر را دوست داشت قبول کرد.
گفت:باشه عزیزم هر جور تو بخوای.
پسر دختر را عریان کرد.
دختر آرام می لرزید ولی هیچ نمی گفت.
پسر مانند ابر سیاه بدن دختر را به آغوش کشید.
بدون کوچک ترین بوسه شروع کرد.
دخترک اهی کشید.
دخترک بدنش می سوخت اما اعتراضی نمی کرد.
پسر تکانی خورد و کنار دختر افتاد.
دختر با لبخند گفت:عزیزم راضی شدی؟
پسر لبخند کثیفی زد و لباس هایش را پوشید و رفت.
ساعتی بعد دختر به پسر زنگ زد(الو عشقم چطوری؟)
پسر لحنش مثل قبل نبود گفت:دیگه به من زنگ نزن (قطع کرد)
دخترک گوشه اتاقش آرام گریست.
پند سال گذشت " تبریک می گویم به پسر "
حالا همان دخترک معصوم و زیبا تبدیل به فاحشه شهر شده است.
این است مردانگی؟!
توووووووف به مردانگی ات
مرد باش نه نر !!!
حیوان هم نر است !
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
خیلی سخته به خاطر کسی که دوستش داری همه چیز رو از سر راهت خط بزنی بعد بفهمی خودت تو لیستی بودی که اون به خاطر یکی دیگه خطت زده...
تنهـــــاش که میـــذآریـــی میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی…
بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون
می ایستـــه بغـــل دستــتــــ …
دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ
بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:
خـــوبــی رفیـــق؟؟!!
بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ …
صفحه اصلي
ايميل نويسنده
پروفايل
طراح قالب
گالری عکس عاشقانه
انجمن وبلاگ نویسان
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت: