نگران نباش اينجا همه چيز همان است كه بايد باشد اينجا همه چيز بوي بي تفاوتي مي دهد بوي بي مهري اينجا پاييز دلگيرشان مي كند دريغ از نگاهِ آشنايي كه روي خش خش برگهاي پاييزي قدم زنان بيايد . . نگران نباش اينجا همه همانند كه سهراب گفت " دانه هاي دلشان پيدا نيست " حالا با خيالِ آسوده محكم قدم بردار اينجا كسي انتظار آمدنِ كسي را ندارد

نظرات شما عزیزان:

m

ساعت12:32---23 مهر 1394

فضای دیگرگونی دارد حول دل ها ..اطراف ذهن ...چشم ها که نمیبینند ...دست ها لرزش دارند...پا ها در سکون خوابند...دنیا سرگیجه دارد ...ادم ها تشنجند....ولی چاره چیست وقتی فردا نمی رسد....نفس نفس زدن در قفسی تنگ عاقبت مردمانی نا امید نبود....رخصت بدهندشان دنیا دنیا فریادند ....لحظه لحظه احساسند....ولی ذره ذره اب میشوند ....قطره قطره سکوت...پوست انداختن مار....بدنی زیبا برایش بود.... و زندگی....حق مردمانی شد ..که فارغ بودند از خیال....از احساس .....و تنها یی پیش کش ادم هایی شد که .....
پاسخ:هیعییییییییییی

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: